꧁پارت [̲̅3̲̅]꧂ (چند پارتی)
تهیونگ نمیتونست دستگاه رو تکون بده
کاملیا: ت..تهیونگگ *گریه*
ته:اخخخخخخ*دستگاه رو همونطوری نگاه داشته بود نمیتونست تکونش بده* ب..بیا سرشو بچرخونید
کاملیا: ن..نمیتونم
ته:دوست داری دستم قط بشه؟؟
کاملیا: ن..نه*گریه*
ته:پس بگیر بکش مته ازش دربیاد اهههههههه
کاملیا دست غرق در خون تهیونگ و گرفت و با کمک اونیکی دستش مته دریای رو سفت گرفت:
تهیونگ سریع دریل رو کشید و فقط مته توی دستش مونده بود ، مته جوری رفته فرو رفته بود که از کف دستش زده بود بیرون
کاملیا: ب..بلند شو بریم بیمارستان
ته:خودم میدونم اخخخخخخ
.
.
بیمارستان:/
کاملیا: پ..پرستار پرستار*داد*
پ:خانم چخبرتونه اینجا بیمارستانه لطفا اروم باشید
کاملیا: ت..توروخودا به داد همسرم برسید *گریه*
پ:خانم اروم باشید همراه من بیاید تا دکتر رو خبر کنم
...
دکتر:خوب چیشده؟؟
کاملیا: دکتر داشت کار میکرد که دریل رفت توی دستش
دکتر:بزار یه نگاهی بندازم
ته: اخخخخخخخخخ اروم تر دکتر
دکتر:پرستار
پ:بله دکتر؟؟
دکتر: سریع وسایلو بیارین
پ:چشم
دکتر: چطوری اینطوری شد؟؟
کاملیا: داشت کار میکرد حواسش نبود ...
ته:خودم زبون دارم ... حواسم نبود میخواستم پیچ و ببندم سر جاش که هوا تاریک بود و منم حواسم نبود و رفت تو دستم اهههههههه خیلی درد دارهههههه
دکتر: الان درستش میکنم فقط بايد تحملش کنی
کاملیا: بیحس کننده نمیزنین؟؟
دکتر: چرا ولی یه کوچولو بازم درد داره
ته:اوکی
دکتر بیحس کننده رو زد
تهیونگ کم کم داشت بیهوش میشد هم خسته بود ، از صب چیزی نخورده بود و کلی خون از دست داده بود
دکتر:پسر جون؟ حالت خوبه؟؟
تهیونگ سرشو به معنی اره تکون داد
کاملیا: د..دکتر چرا اینطوری شد؟*گریه*
دکتر:پرستار ایشونو ببرینش بیرون من کارمو بکنم
پ:خانم همراه من بیاید
کاملیا: نه نه نه من میخوام اینجا بمونم
پ:خانم لطفا ..
پرستار کاملیا رو از اتاق برد بیرون
دکتر: اون که کاری نکرده
ته:جانم؟؟
دکتر: اونطوری که خانمت نگران بود فک نکنم این اتفاق تقصیر اون باشه که باهاش اینطوری رفتار میکنی
ته:بله بله آقای دکتر شما درست میفرمایید ولی این موضوع و بیخیال شو
دکتر: اوکی ببخشید
دکتر به کارش ادامه داد
تقریبا وسطای عمل بودن که تهیونگ دیگه از هوش رفت
یه ساعت بعد(کاملیا):/
همش تقصیر منه ، اگه بهش فشار نمیاوردم اینطوری نمیشد ، اگه کمک میکردم الان توی این وضعیت نبود
توی فکر بودم که دیدم پرستار سریع از اتاق خارج شد و رفت
...
کاملیا: ت..تهیونگگ *گریه*
ته:اخخخخخخ*دستگاه رو همونطوری نگاه داشته بود نمیتونست تکونش بده* ب..بیا سرشو بچرخونید
کاملیا: ن..نمیتونم
ته:دوست داری دستم قط بشه؟؟
کاملیا: ن..نه*گریه*
ته:پس بگیر بکش مته ازش دربیاد اهههههههه
کاملیا دست غرق در خون تهیونگ و گرفت و با کمک اونیکی دستش مته دریای رو سفت گرفت:
تهیونگ سریع دریل رو کشید و فقط مته توی دستش مونده بود ، مته جوری رفته فرو رفته بود که از کف دستش زده بود بیرون
کاملیا: ب..بلند شو بریم بیمارستان
ته:خودم میدونم اخخخخخخ
.
.
بیمارستان:/
کاملیا: پ..پرستار پرستار*داد*
پ:خانم چخبرتونه اینجا بیمارستانه لطفا اروم باشید
کاملیا: ت..توروخودا به داد همسرم برسید *گریه*
پ:خانم اروم باشید همراه من بیاید تا دکتر رو خبر کنم
...
دکتر:خوب چیشده؟؟
کاملیا: دکتر داشت کار میکرد که دریل رفت توی دستش
دکتر:بزار یه نگاهی بندازم
ته: اخخخخخخخخخ اروم تر دکتر
دکتر:پرستار
پ:بله دکتر؟؟
دکتر: سریع وسایلو بیارین
پ:چشم
دکتر: چطوری اینطوری شد؟؟
کاملیا: داشت کار میکرد حواسش نبود ...
ته:خودم زبون دارم ... حواسم نبود میخواستم پیچ و ببندم سر جاش که هوا تاریک بود و منم حواسم نبود و رفت تو دستم اهههههههه خیلی درد دارهههههه
دکتر: الان درستش میکنم فقط بايد تحملش کنی
کاملیا: بیحس کننده نمیزنین؟؟
دکتر: چرا ولی یه کوچولو بازم درد داره
ته:اوکی
دکتر بیحس کننده رو زد
تهیونگ کم کم داشت بیهوش میشد هم خسته بود ، از صب چیزی نخورده بود و کلی خون از دست داده بود
دکتر:پسر جون؟ حالت خوبه؟؟
تهیونگ سرشو به معنی اره تکون داد
کاملیا: د..دکتر چرا اینطوری شد؟*گریه*
دکتر:پرستار ایشونو ببرینش بیرون من کارمو بکنم
پ:خانم همراه من بیاید
کاملیا: نه نه نه من میخوام اینجا بمونم
پ:خانم لطفا ..
پرستار کاملیا رو از اتاق برد بیرون
دکتر: اون که کاری نکرده
ته:جانم؟؟
دکتر: اونطوری که خانمت نگران بود فک نکنم این اتفاق تقصیر اون باشه که باهاش اینطوری رفتار میکنی
ته:بله بله آقای دکتر شما درست میفرمایید ولی این موضوع و بیخیال شو
دکتر: اوکی ببخشید
دکتر به کارش ادامه داد
تقریبا وسطای عمل بودن که تهیونگ دیگه از هوش رفت
یه ساعت بعد(کاملیا):/
همش تقصیر منه ، اگه بهش فشار نمیاوردم اینطوری نمیشد ، اگه کمک میکردم الان توی این وضعیت نبود
توی فکر بودم که دیدم پرستار سریع از اتاق خارج شد و رفت
...
۴۶.۰k
۱۲ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.